سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سال ها
درد
 پرورانده مرا ... .

سرو کربلا!



زیرنویس:
یک: عکس، یکی از درخت سیب های سی ساله ی حیاط مان است. بابا مثل بچه هایش، هوای شان را داشت... نزدیک سه دهه پدری کردن، عمر کمی نیست خب. آدم دل بسته می شود... .
دو: عصر که داشتم می رفتم هیئت، توی راه، پیش تر از من، پسرکی دلبرانه، دست توی دست مادرش؛ داشت شکّر زبانی می کرد. و خروار خروار قند توی دل من آب. از پشت سر چقّدر قربان قد و بالایش رفتم، بماند. شما که غریبه نیستید، همان لحظه توی خیال م آمد که پسرم به این سن که برسد با خودم بیاورم ش مجلس عزای ارباب و ... .
سه: آه! وسط روضه که علی علی گفتن ها شروع شد، تازه یاد پسرکم افتاد که توی خیالم سه ساله کرده بودم ش. حالا مگر می شود دل کند ازش؟ با این که دل کندن جانکاه مادرم از پسران ش را دیده ام ولی تا این لحظه، هر چه می کنم نمی توانم راضی بشوم به نبودن و ندیدن این قدّ و بالا ... اصلا ... .
دلتنگی همیشه ی بابا علی علی!
سردارِ لشگر من تنها علی علی!
قدری بمان، به دل نگرانی های این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!
باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!
 یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهان ها: علی... علی .
این گونه پا مکش به زمین، می کُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی
از هم گسست رشته ی تسبیحم آه... آه...
از هم گسست... ارباً... اربا... علی.... علی...
جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی... . . .
چهار: خیلی مصیبت شنیدم و خواندم از این ور و آن ور، ولی این یکی جگرسوز بود ... زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود ... ارباً ارباً دل بابای علی اکبر بود .
پنج: شعر متن اصلی از نیما یوشیج است. زیرنویس سوم از  محمد مهدی سیار و تک بیت ناب آخر از  نوید اسماعیل زاده .



+تاریخ سه شنبه 93/8/13ساعت 10:24 عصر نویسنده زی کا | نظر