روی هر برگه ای که بخواهم نام پدرم را بنویسم، دلم نمی خواهد فکر کنم نیستی! مثل این دو سال که نبوده ای.
ولی مادر پارسال می گفت این یک سال بی تو به قدر صدسال گذشته. امسال را پیش ش نیستم که حجم این نبودن را ازش بپرسم، یادآوری از راه دور را هم دوست ندارم. ممکن است اشک های ش راه بیفتد روی سینه ی صورت ش و دستی نباشد که نگذارد سیل راه بیفتد توی چشمانش.
نمی دانم چند سال دیگر با رفتنت کنار می آیم، ولی این را می دانم که زن ها هیچ وقت مردهای دوست داشتنی زندگی شان را از قلب شان بیرون نخواهند کرد. اگر شده تا ته نفس هایی که می کشند.
زیر نویس: اصل عنوان را میلاد عرفان پور گفته "برگرد پرنده دل به پرواز نبند ... این جا دل یک قفس برایت تنگ است"