تولد شاه که می شد، سر در شهربانی را آذین می بستند.
می رفتیم لابلای مردمی که می آمدند زیارت امامزاده و یا جگرکی های روبرو.
وقتی مطمئن می شدیم که نمی بینندمان، با تیرکمان ریسه ها را نشانه می گرفتیم.
زیر نویس: به نقل از یکی از افراد خانواده که آن روزها 15 ساله بودند.